شرح: جیلیان جانسون، یک نوجوان بلوند لاغر با سینه های کوچک، سال سختی را پشت سر گذاشت. در کریسمس، وقتی راب، پسری که روی او له له می زد، بالاخره متوجه او شد، شانس او تغییر کرد. برخورد داغ آنها به یک سواری مقعدی وحشی تبدیل شد و ثابت کرد که گاهی اوقات بهترین هدیه ها از مکان های غیرمنتظره می آیند.