شرح: یک نوجوان شیطون پاهایش را روی کاناپه باز می کند و گنجینه مودار خود را آشکار می کند. چهره پدرخوانده ترکیبی از شهوت و تعجب است. او مشتاقانه در او فرو می رود، در حالی که او به طرز ماهرانه ای او را خوشحال می کند. برخورد شدید آنها با پایانی نامرتب به پایان می رسد.